هاشمی رفسنجانی ـ که در دوران ریاست جمهوری خود به گونه ای برخورد نموده بود که خفقان رسانه ای و اجتماعی آن دوران، فضای کشور را بسیار نگران کننده و رو به انزوا تبدیل کرده بود در حدی که این رویه در اعترضات و تحرکات مردمی در برخی شهرها همچون مشهد، اسلامشهر و قزوین بیش از سایر جاها بروز و ظهور کرد و موجبات کشته شدن برخی از هموطنان عزیزمان فراهم گردید ـ بعد از شکست های پیاپی در انتخاباتهای گذشته و ردصلاحیتش از سوی شورای نگهبان، سعی دارد با نادیده گرفتن واقعیتهای موجود و جایگاه خود در بین مردم، همه آرای انتخابات اخیر ریاست جمهوری را در سبد خود جای دهد و به گونه ای رای مردم به یک روحانی را، در تحریفی آشکار بازگشت به افکار و اندیشه های هاشمی جلوه دهد!
ک ضرب المثل قدیمی: دیگی که برای من نجوشه میخوام دیگه نجوشه.
اینکه فرد یا گروهی اراده معطوف به قدرت داشته باشند و برای رسیدن به قدرت، هر اقدام خارج از عرف ، عقل و شرع را وسیله کار خود قرار دهند؛ می شود سیاست غیردینی با به اصطلاح سیاست ماکیاولی.
از طرفی وقتی جریانی اراده را معطوف به خدمت می گیرد فارغ از سنجش میزان موفقیت جریان و دیانت اعم از اخلاق و احکام را تنها محک انتخاب وسیله برای رسیدن به قدرت در نظر می گیرد؛ می شود سیاست در تلقی دینی و مدعیان دیانت مخصوصا با لباس مقدس روحانیت بایستی این سیر را در تصمیم سازی ها و تصمیم گیری ها اعمال کنند.
انتخابات 92 از راه می رسد و دوباره گروه ها و احزاب به رقابت می پردازند. بازار انتخابات داغ است و ایجاد التهابات از سوی رسانه های داخلی و خارجی رو به فزونی است.
می توان گفت انتخابات 88 اگر به فتنه منجر نمی شد یکی از بزرگترین، باشکوه ترین و با نشاط ترین انتخابات در دو دهه اخیر جمهوری اسلامی بود. در انتخابات 88 آنچه مورد توجه بود تقابل دو گفتمان و تمایز دو گروه هم با پرچم و رنگ سبز بود.
علی الظاهر قرار است هر کدام از کاندیداها برای بازار گرمی خود گوشه ای از ویژگی های انتخابات 88 را تکرار کنند تا به واسطه آن آرا را به سبد خود بریزند. یکی از آن ویژگی ها حضور کاندیداها با خانه و خانواده بود! چیزی که در سیاست و عرف جامعه ایران نامرسوم بود. اما در سال 88 از سوی میرحسین رخ داد.
فتنه 88 بهعنوان برگی از کتاب تاریخ معاصر کشورمان، دربرگیرنده درسهای بینظیری برای نسلهای آینده بود. لزوم هوشیاری ملت در برابر تحریکات و القائات رسانههای بیگانه، خویشتنداری کاندیداها در برابر فضای ملتهب انتخاباتی، حرکت در مسیر قانون تحت هر شرایط و موارد دیگری از همین دست، درسهای اصلی فتنه 88 بودند.
در طول مدت اوج فتنه، بیانیههای میرحسینموسوی بهعنوان نمونه بارزی از قانونشکنی، عدم پایبندی بهادعاها و تعهدات، حرکت در مسیر دلخواه دشمن، تنشآفرینی و کوشش جهت گسترش نفاق عمل کرد. همین موضوع سبب شده است تا اهمیت شناخت دلیل اصلی رفتار مدعیانه سران فتنه، مورد توجه قرار گیرد.
چند روز پیش، خبر شهادت یکی از جانبازان فتنه 88 روی خبرگزاری ها قرار گرفت. «حسن میرزاخان»، جوان 26 ساله تهرانی، شهید عزیزی که به خاطر شلیک گلوله از طرف یکی از آشوبگران فتنه 88 مفتخر به 70درصد جانبازی به علت برخورد گلوله به کمرش بود، عصر دیروز بر اثر وخامت بیماری در بیمارستان طالقانی بدرود حیات گفت و به خیل شهدا پیوست.
این شهید عزیز علاوه بر جانبازی خود در روزهای فتنه، گویا با شهادت خود در این روزها می خواهد برای مردم ایران به مصداق یک «ذکر»، یادآور تهاجم وحشیانه اشرافیت و روشنفکران غرب زده به نظام اسلامی باشد.
این روزها که اصلاح طلبان با وقاحت تمام از خاتمی و هاشمی (دو بازیگر بزرگ فتنه 88) دعوت می کنند که در عرصه انتخابات حاضر شوند و برایشان (همانگونه که در سال 88 برای موسوی همین کارها را کردند) نوشابه باز می کنند که شماها فرشته نجاتید و رأی دارید و ...، شهادت این شهید سعید، برای امت شهیدپرور ایران یادآور خیانت ها و خنجر کشیدن های این جماعت به روی جمهوریت و اسلامیت این نظام است.
گویا اصلاح طلبان از یاد برده اند که نورچشمی هایشان، به انحاء مختلف، در آتش فتنه می دمیدند و آن آتش بود که بر جان مردم می نشست و منجر به پر کشیدن عزیزان شهید فتنه می شد. این ها نمی خواهند به روی خود بیاورند که نورچشمی هایشان، باید تمام قد از مردم مسلمان و انقلابی ایران عذرخواهی بکنند و جزای عملشان را ببینند...
شهادت این شهید، برای مردم یادآور آن روزهایی است که ساکتین فتنه (که امروز داعیه های گوش فلک کر کن دارند) در پستوها خزیدند و جولانگاه عظیمی برای فتنه فراهم آوردند.
این شهید، نشانه ای برای ماست که به آینده از دوربین گذشته بنگریم، بنگریم که اگر واقعاً به دنبال گزینه های اصلح نرویم، فتنه گر و انحرافی و ساکت و دشمن، در پی ریشه کن کردن نظام مقدس جمهوری اسلامی خواهند بود.
این «ذکر» عظیم را پاس می داریم و برایش علو درجات آرزومندیم.
کلمه و دیگر سایت های اپوزیسیون، آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران، معترضان به انتخابات ریاست جمهوری پیشین این کشور را 'وفاداران به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی' توصیف کرد.
به گزارش این سایت ها به نقل از سایت رسمی دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی، او در سخنانی به مناسب سالگرد رفراندوم جمهوری اسلامی، گفته است: 'معترضان یا منتقدان به نتایج انتخابات که به خیابانها آمدند، اکثریتشان به جمهوری اسلامی و قانون اساسی وفادار هستند. یک گروه هایی هم می آیند و شعارها و خواسته های دیگری دارند.'
علی اصغر رمضان پور" کارمند بخش فارسی بی بی سی انگلیس، طی یادداشتی که در وب سایت روزآنلاین (roozonline) منتشر شده، از "عدم درک رهبران اصلاحات نسبت به مناسبات داخلی و بین المللی" ابراز تأسف کرد.
وی با بیان اینکه "4 ماه بیشتر به انتخابات ریاست جمهوری نمانده است" ، جمهوری اسلامی ایران را به إعمال خشونت متهم کرده و می نویسد: «نتیجه این شرایط، نوعی ناامیدی فعالان جنبش از امکان ادامه فعالیت سیاسی در محیطهای عمومی در ایران و از آن مهمتر ناامیدی از دگرگونی به سوی بهبود اوضاع در فضای سیاسی ایران است.»
معاون وزیر فرهنگ در دولت آقای خاتمی، با بیان اینکه "اصلاح طلبی در ایران، در مقایسه با دوران پرجوش و خروش دوم خرداد، هم دچار تغییر در رهبری و سازمان شده است و هم دگرگونی در خاستگاه اجتماعی و هم تنش در ایدئولوژی همگانی جنبش" ، افزوده است: «اگرچه شاید محمد خاتمی هنوز هم مهمترین رهبر اصلاح طلبی در ایران باشد، اما با رادیکال شدن شعارها در انتخابات سال ۱۳۸۸ و جایگاه تازه موسوی و کروبی، نوعی تغییر در جایگاه این رهبری به وجود آمده است. اما مهم ترین تغییر در رهبری و سازمان اصلاح طلبی در ایران، تحول دیگری است. در سال های نخست ریاست جمهوری خاتمی و حتی در زمان انتخابات، نوعی رهبری سازمان یافته جمعی در کنار رهبری فردی خاتمی وجود داشت. چهره هایی مانند سعید حجاریان و مصطفی تاجزاده و عباس عبدی و متفکرانی مانند حسین بشیریه که در اینجا مجال نام بردن از همه آنان نیست و سازمان های سیاسی مانند جبهه مشارکت و تشکل های نزدیک به ملی-مذهبی ها و تشکل های مدنی در درون یک سیستم شناخته شده به فرآیند تصمیم سازی در رهبری جنبش کمک می کردند؛ اما امروز گویی مجال گفتگو تنها در فضای آلوده و بی سازمان فیس بوک مانده است. شوخی روزگار این است که جنبشی که منادی گفتمان گفتگو میان همه ایرانیان بود، اکنون حتی از گفتگوی درونی خویش هم بازمانده است.» ....
... در بحبوحهي جنگ جمل، مولاي متقيان، به زبير فرمودند: «آيا به خاطر نداري كه رسول خدا فرمودند: روزي فراخواهد رسيد كه تو در توطئهي قتل پسر عمّ من مشاركت خواهي كرد و تو در پاسخ به خداي سبحان قسم خوردي كه هرگز چنين نخواهي كرد؟» زبير عرض كرد:آري به خاطر دارم. امام علي(ع) فرمودند: پس چرا دست از قتال با ما برنميداري؟ زبير كه با به خاطر آوردن اين خاطره سخت به ترديد افتاده بود و اي بسا قصد ترك معركه داشت، به ناگاه با فرزند خبيثش؛ عبدالله كه بيترديد از منافقان بود مواجه گشت. عبدالله كه ترديد پدر را يافته بود به او گفت: «اي زبير! قسمت را بشكن و به كفارهاش غلامت را آزاد كن!» ...